تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 | 12:10 | نویسنده :
از من خواسته شده است که در باره پایش فعالیتهای تسهیلگری بنویسم. خود واژه به ما نشان میدهد که پایش یعنی پاییدن و البته پاییدن یک کار درست. اینکه کار درست را، درست انجام دهیم. این تعریفی است که من پیوسته در جریان آموزشها یا در جریان فعالیتهای خودم تکرار میکنم: «کار درست را، درست انجام دهیم.» برای اینکه کار درست را، درست انجام دهیم، باید پیوسته بپاییم. یعنی به کاری که انجام میدهیم، حواسمان باشد.گاهی از قبل، شاخصهایی را برای پایش تعریف کردهایم. این کار معمولا در اجرای پروژهها رخ میدهد. یعنی از قبل و بر مبنای پروژه، مشخص کردهایم با چه شاخصهایی تسهیلگری خود را در گروه یا اجتماعی محلی میپاییم. در این حالت، محدوده پایش تعریف شده و تمرکزمان بر این است که بر اساس همان شاخصها، کارها را بپاییم و احتمالا بر اساس آن شاخصها، گزارشی را آماده خواهیم کرد؛ اگر هم تغییری مورد نیاز باشد، همان موقع و یا بعدا مطابق با گزارش رخ میدهد.ممکن است تسهیلگران، در سازمانی مردم نهاد و یا در گروهی فعالیت کنند که آن گروه دارای شاخصهای کلیدی عملکرد یا شاخصهای کلیدی موفقیت است. یعنی در سازمان آنها، شاخصهایی تعریف شده است که برای آن سازمان اهمیت دارد. در این صورت لازم است در جریان فعالیت تسهیلگری هم، به این گروه از شاخصها دقت کرد. برای مثال، تعداد ساعت کار میدانی، یکی از شاخصهای کلیدی عملکرد است. در این صورت، لازم است این زمان حتما ثبت شود و ممکن است حتی افزایش ساعت کار میدانی مد نظر باشد که در نتیجه باید میزان افزایش حضور در میدان لحاظ شود. در مواردی دیگر، ممکن است میزان مشارکت محلی در برنامهریزی و اجرا دارای اهمیت باشد که در این صورت باید علاوه بر اندازهگیری میزان مشارکت، نوع مشارکت نیز
ادامه مطلب
تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 | 12:10 | نویسنده :
یکی از ابزارهایی که در اختیار تسهیلگر است، پرسش است. با پرسش می توان باعث شد که تعامل مناسب و هدفمندی میان شرکت کنندگان ایجاد شود. اینکه چطور پرسش را طرح کنیم یا حتی پیش از پرسش، فضا را برای پرسش ها آماده کنیم، خارج از موضوع این پست است. در اینجا فقط می خواهیم به پرسش ها و پرسیدن اکتفا کنیم. بارش افکار با پرسش آغاز می شود، و اینکه چه پرسشی باید پرسیده شود، با فرایند کار تسهیلگری ارتباط دارد. به عبارتی بارش افکار بخشی از فرایند است و به این ترتیب پرسش هم مرتبط با همین فرایند خواهد بود. اما پرسیدن هنر است. لازم است که با پرسیدن به خوبی آشنا باشیم. - - این مطلب بزودی تکمیل می شود - -
ادامه مطلب
تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 | 12:10 | نویسنده :
امروز وقتی که سخت مشغول کارگاه بودم، از واژه ای نام بردم که برای دوستان تازه بود و آن واژه «همیاد» بود. ببینید ساده بگویم «من وقتی یاد گرفته ام که به دیگری بگویم»، این یعنی اینکه درسی را که گرفته ام، به اشتراک بگذارم. درس زمانی درس است که آن را با همراهان، یا هم قطاران و یا هم تیمی ها به اشتراک بگذارم. این طور است که درس آموخته شکل می گیرد. با این نگاه، من یاد گرفته ام و این یادگیری را به دیگران می گویم شاید که آنان نیز یاد بگیرند. این گونه است که همیاد می شویم. همیادی راه را برای یادگیری و به ویژه یادگیری گروهی باز می کنم.
ادامه مطلب